
چینیها موتور محرک گردشگری جهان
اثر جهانی ولخرجترین گردشگران در بازار توریسم جهان
محمد رجائی
چینیها موتور محرک گردشگری جهان شناخته میشوند و لقب «ولخرجترین توریستها» را گرفتهاند، با این حال سهم ایران از این گردشگران با وجود رشدی نزدیک به ۸ درصد، همچنان «رضایتبخش» توصیف نمیشود. فریدون وردینژاد مشاور رسانهای رییسجمهور و سفیر سابق ایران در چین ـ که اواخر سال گذشته با همکاری انجمن دوستی ایران و چین و سفارتخانه چین در تهران، همایش بینالمللی چشمانداز توسعه روابط ایران و چین با محوریت گردشگری و تجارت را ترتیب دادند که تا حدی دربارهی نقایص تعاملات گردشگری دو کشور شفافسازی شود، به عنوان عضو شورای سیاستگذاری آن همایش، از تداوم این همکاریها و تعاملات برای روان شدن گردش اطلاعات بین دو کشور به انگیزه تقویت آمد و شدهای گردشگری، خبر داد و درباره آمار سفر چینیها به ایران در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: در ششماه گذشته، سفر چینیها به ایران حدود هشت درصد رشد داشته که «رضایت بخش» نیست و باید بیشتر کار شود. وی افزود: نمیشود گفت بیشتر چینیهایی که به ایران سفر میکنند، تاجر هستند، در واقع بیشتر آنها گردشگر تخصصیاند. مساله این است که هنوز در چین حرکت عمومی گردشگری برای ایران راه نیافتاده که علت آن نداشتن شناخت از ایران است، با این حال مجموعه کسانی که از چین به کشور ما آمدهاند، تاثیرگذارترین افراد برای جذب گردشگر بودهاند، آنها با تبلیغات شفاهی گردشگران دیگری را جذب ایران کردهاند که باید از این ظرفیت بیشتر استفاده شود.
سفیر اسبق ایران در چین همچنین دربارهی تداوم حرکتی که سال گذشته برای شناسایی و اصلاح نقاط ضعف ایران در چین از بُعد گردشگری آغاز شد، اظهار کرد: خوشبختانه دبیرخانه «همایش بینالمللی چشمانداز توسعه روابط ایران و چین با محوریت گردشگری و تجارت» تشکیل شده و کمیتههای آن شکل گرفتهاند و جلساتی دارند و قرار است تا شهریور ماه امسال همایشی با موضوع جاده ابریشم و همکاریهای چندجانبه در بخشهای اقتصادی و گردشگری برگزار شود و اگر این همکاریها ادامه پیدا کند، گردش روان اطلاعات بین دو کشور اتفاق خواهد افتاد و ضعف شناخت بین ایران و چین و ناشناخته بودن ظرفیتها با برگزاری این نوع نشستها و تبادل اطلاعات و رفت و آمد هیاتهای اقتصادی و گردشگری برطرف خواهد شد.
او تاکید کرد: گستردگی روابط حتی در سطح آمد و شد هیاتهای تجاری و تخصصی به فهم متقابل و شناخت ظرفیتها کمک میکند و گردش روان اطلاعات را سبب خواهد شد.
وردینژاد دربارهی همراهی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در این مسیر با توجه به حضور کمرنگش در همایش نخست که تنها در نقش سخنران یک همایش ظاهر شده بود، اظهار کرد: البته علاقمندی در این سازمان دیده میشود که باید مقداری تخصصی و تقویت شود و در ساخت برنامه و کلیپهای تبلیغاتی و همچنین همکاریهای فرهنگی در چین، جدیتر قدم بردارد. این انگیزه در سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری وجود دارد، فقط باید از نظر حرفهای و تخصص تقویت شود.
چین در سال ۲۰۱۷، حدود ۱۲۹ میلیون گردشگر به جهان صادر کرد که از مهمترین منابع تامین گردشگر به شمار میآید. چینیها چند سال متوالی است که لقب گردشگران ولخرج را گرفتهاند و کشورهای زیادی برای بدست آوردن سهمی از این بازار رقابت فشردهای را آغاز کردهاند. روابط رسمی گردشگری بین ایران و چین نیز از سال ۲۰۱۱ میلادی با امضای توافقنامهای دو جانبه و با اضافه شدن نام ایران به فهرست مقاصد سفر چینیها، آغاز شده است. ایران سالها است برای جذب یک درصد از سهم بازار میلیونی گردشگری چین تمایل نشان داده و مدام حرفش را میزند، اما هنوز موفق نشده به این سهم دست یابد. طبق آخرین آماری که سفیر چین در ایران اعلام کرده، در سال ۲۰۱۷ برای ۱۱۷ هزار نفر ایرانی ویزای چین صادر شده، در حالی که جمعیت چینیهایی که به ایران آمدند کمتر از ۷۰ هزار نفر بوده است. بر اساس گزارش فائزه آخوندی ـ فعال گردشگری در بازار چین ـ سفر ایران برای چینیها جزو گرانترینها به شمار میآید، درحالیکه آن ها با هزینهای به مراتب کمتر از ایران میتوانند اروپا، آمریکا و کازابلانکا ـ مقصد محبوب گردشگران چینی ـ را ببینند. امین خوشنواز نیز در مقالهای با عنوان «چرا چینیها باید خیلی بیشتر به ایران سفر کنند» با انجام تحقیقی میدانی، به این نتیجه رسیده است که ایران حتی جزو ۲۰ مقصد نخست انتخابی گردشگران چینی نیست. مهمترین ضعفی که باعث شده روابط گردشگری ایران و چین حالتی تخصصی و بیشتر رویکردی تجاری و تخصصی داشته باشد، شناخت ضعیف مردم دو کشور از یکدیگر است. وردینژاد پیشتر با اشاره به این نقطه ضعف، گفته بود: نداشتن شناخت کافی، دو مشکل اساسی برای ملتها به وجود آورده؛ نخست گرفتن تصمیم با تاخیر و نابهنگام و سپس تصمیمگیریهای اشتباه که سوءتفاهم و فاصله بین دو ملت را سبب شده است.
همچنین چین. کشوری که بنا بر آمارها پرخرجترین گردشگران دنیا را نیز دارد و عموم کشورهای جهان فعالیتهای گستردهای برای بازاریابی و جذب گردشگر از آن انجام میدهند. طبق آمار سازمان جهانی گردشگری، چین در سال ۲۰۱۶ با ثبت ۱۳۵ میلیون گردشگر خروجی، در صدر فهرست گردشگرفرستترین کشورهای دنیا قرار گرفت و با وجود چنین بازاری در این کشور، هر کشور دیگری اگر بتواند حتی درصدی از این رقم را به خود اختصاص دهد، به دستاورد قابل ملاحظهای در صنعت گردشگری خود رسیده است. هفتهنامه «اکونومیست» نیز در آخرین شماره خود که در پروندهای به جایگاه کشور چین در دنیا پرداخته، از گردشگران چینی غافل نبوده و گزارش مفصلی در خصوص آنان منتشر کرده است. در این گزارش، «اکونومیست» ریشههای شکلگیری این جریان وسیع از مسافران چینی را تحلیل کرده و به بررسی آثار این گردشگران بر جوامع میزبان پرداخته است.
داستان خلقِ یک خلق گردشگر
این رسانه بینالمللی در این گزارش ابتدا گریزی به سالهای نهچندان دور در چین کمونیستی میزند؛ سالهایی که به باور نویسنده، این کشور همسطح با کرهشمالی این سالها، پارانوئید بود و میخواست مردم خود را درون مرزهای خود نگه دارد. از جمعیت گستردهای که بهدنبال خروج از کشور بودند و با نگرانی در صفهای اداره گذرنامه این کشور متقاضی دریافت پاسپورت بودند، عده بسیار کمی از مسوولان این اداره پاسخ میشنیدند که «این رفیق به لحاظ سیاسی قابل اعتماد است و مشکلی برای سفر به خارج از کشور ندارد.» شرایط بهگونهای بود که در آن سالها تنها حدود چند ده هزار نفر فرصت خروج از چین و سفر به دیگر کشورها را پیدا میکردند اما شرایط در این کشور، مانند دیگر حوزهها با سرعتی سرسامآور تغییر کرد. گردشگران چینی به بیش از ۱۳۰ میلیون نفر رسیده و پیشبینی میشود تا سال ۲۰۲۰ از ۲۰۰ میلیون نفر هم عبور کند؛ یعنی چیزی نزدیک به یکهفتم جمعیت از کشوری که در حال انفجار جمعیت است. این حضور گسترده در سراسر جهان به خوبی قابل مشاهده است؛ از پیادهروهای شانزهلیزه در پاریس گرفته که گردشگران چینی در حال خرید اجناس گرانقیمت از فروشگاههای این خیابان قدیمی هستند، تا کارمندان و تکنیسینهای پرتعداد این کشور در «سیلیکون ولی» کالیفرنیا. اما چه چیز ورق را گرداند؟ بسیاری از تحلیلگران شروع این موج را از تصمیمات و اقدامات معمار توسعه این کشور، یعنی دنگ ژیائوپینگ و سیاست درهای باز و اصلاحات وی میدانند. هرچند سیاست درهای باز دنگ ژیائوپینگ به شکل محتاطانهای به خروج گردشگران و تاجران از این کشور مینگریست. دنگ این امر را بهایی میدانست که برای داشتن رابطهای صمیمانهتر و عادیتر با غرب باید پرداخت میکرد تا به واسطه آن بتواند آثار خرابیهای اقتصادی مائو را از چهره این کشور بزداید. همچنین رهبر وقت چین، اعزام دانشجو برای تحصیل در دانشگاههای دیگر کشورها را امری مفید تلقی میکرد که موجب میشد افراد کارآموختهتر و بهدنبال آن فناوریهای بهروزتری به این کشور وارد شود. تحلیلگران باور دارند که گردشگران امروز چینی که به دلخواه خود حضوری گسترده در سراسر جهان دارند خوششانس بودهاند که رهبران حزب کمونیست این کشور چندین بار به قمارهای سیاسی دست زدهاند؛ یکبار با خصوصیسازی اقتصاد که زمینه ارتباط با سایر کشورها و تجارت آزاد را فراهم ساخت، یکبار با آزادسازی اینترنت برای مردم بهرغم تهدیدهایی که متوجه قدرت انحصاری حزب کمونیست میکرد و آخرینبار نیز باز شدن درهای این کشور بر مردمانش که بتوانند آزادانه سفر و مهاجرت کنند.
براساس آمار موجود، از سال ۲۰۰۷ تاکنون حضور چینیها در سایر کشورها بیش از ۳ برابر شده است. سایر کشورها نیز که چنین بازار روبهرشد و عظیمی روبهروی خود دیدند، اقداماتی از جمله تسهیلات صدور ویزا برای گردشگران چینی فراهم کردند تا بتوانند بهره اقتصادی بیشتری از این حضور ببرند. «اکونومیست» تصریح میکند که برای بسیاری از مردم در کشورهای میزبان، حضور روبهرشد چینیها یک نعمت است؛ اما با این وجود خشم شدید برخی جوامع محلی که بعضا توام با واکنشهای نژادپرستانه است نیز نباید از محاسبات جا بیفتد. یک نمونه از آن مربوط به ساکنان محلی شهرهای استرالیا است که درخصوص افزایش قیمت ملک تحتتاثیر تقاضای فزاینده چینیها، هراس جدی دارند. همچنین در میان برخی از سیاستمداران غربی این نگرانی امنیتی را نیز پدید آورده است که چنین حضور گستردهای از مردم یک کشور در خارج از مرزهای آن میتواند حتی موجب افزایش خلقالساعه قدرت نظامی آن کشور در بزنگاه شود.
«اکونومیست» در گزارش خود پیشبینی میکند که تعداد گردشگران چینی تا سال ۲۰۲۰ ممکن است به رقم ۲۰۰ میلیون گردشگر نیز برسد که نشان از آینده روبهرشد و مطمئن این بازار دارد. با اینهمه کشور ما در جذب گردشگر از این بازار وسیع نیز چندان موفق عمل نکرده و بنابر آمارهای موجود از سال ۱۳۹۵ تنها ۷۳ هزار نفر از این تعداد را توانسته جذب خود کند. این در حالی است که اگر صنعت گردشگری کشور بتواند بازاریابی مناسبی میان گردشگران چینی انجام دهد و تنها یک درصد از این توده انبوه گردشگران را به سمت خود جذب کند، در مقایسه با تعداد کل گردشگران خارجی که به ایران سفر میکنند رقم چشمگیری خواهد بود و بهخصوص در شرایط کنونی کشور میتواند منجی صنعت راکد گردشگری شود. گردشگری ایران در دو سال اخیر با رشد منفی مواجه شده و اکنون نیز که ایالات متحده با خروج خود از برجام و بازگرداندن تحریمها علیه کشور دو فاکتور کاهنده از روند جذب گردشگر به کشور، یعنی «موج منفی رسانهای علیه ایران» و «محاصره اقتصادی مضاعف و بهخصوص در حوزه مبادلات مالی» را فعال کرده، پیشبینی میشود که از حضور گردشگران آمریکا و احتمالا اروپایی کاسته شود. بنابراین برای سرپا ماندن گردشگری کشور، باید توجه ویژهای به بازاریابی در سرزمین گردشگران ولخرج نشان داده شود و جذب توریستهای چینی در دستورکار مدیریت گردشگری کشور و در اولویت امور قرار گیرد.
اما چالشهای پیشروی کشور برای جذب گردشگران چینی چیست؟ در کنار بازاریابی ناموفقی که تاکنون وجود داشته، محدودیتهای زیرساختی موجود در پذیرایی از آنان قابل اشاره است. بیتوجهی مسوولان گردشگری کشور به گردشگران ورودی از چین و عدم انتشار نقشهها و راهنماها و بروشورها در اماکن گردشگری به زبان چینی، تعداد بسیار کم راهنمایان توری که با زبان چینی آشنایی دارند و تعداد کم رستورانها و اقامتگاههایی که سرویسهای اختصاصی به گردشگران این کشور ارائه کند، موجب شده که در سالهای اخیر چینیها خود دست بهکار شده و از دانشجویان محصل خود در ایران به عنوان راهنمای تور استفاده کنند. همچنین آنها تعدادی مسکن تحت تملک خود را به عنوان اقامتگاههایی برای پذیرش و پذیرایی گردشگران چینی دایر کردهاند؛ اقامتگاههای غیرمجازی که با وجود اعتراض فعالان هتلداری و ارائهدهندگان مجاز زیرساختهای اقامتی در کشور، همچنان به فعالیت خود مشغول هستند تا از همین تعداد پایین گردشگر نیز عواید کمتری نصیب اقتصاد ایران شود.
شرایط موجود و چشمانداز پیش رو به روشنی مشخص میکند که باید در سیاستگذاریهای جذب گردشگران چینی بازنگری اساسی صورت گیرد و مسوولان و دستاندارکاران صنعت گردشگری کشور جهت بقا و دوام اقتصادی این حوزه باید در کنار بازاریابی هدفمند، زیرساختهای لازم برای حضور این گردشگران در کشور را نیز فراهم کنند؛ آن هم در شرایطی که تحلیلهای « اکونومیست» نشان میدهد این بازار گردشگری تا مدتها از مهمترین بازارهای جهانی باقی خواهد ماند.