
سریال گافهای شهرداری تهران تمام شدنی نیست
به بهانه موج انتفادات به نصب سردیس استاد جمشید مشایخی
سریال گافهای شهرداری تهران تمام شدنی نیست
نامگذاری برخی خیابانهای تهران به نام پیشکسوتان عرصههای مختلف فرهنگی، رسما با رونمایی از خیابانی به نام جمشید مشایخی کلید خورد. در این مراسم که از قضا آیین پروپیمانی هم بود و مسئولان مختلف شهرداری ازجمله خود پیروز حناچی شهردار تهران و احمد مسجدجامعی عضو شورای شهر، تعداد زیادی از هنرمندان و بعضی از اعضای خانواده جمشید مشایخی، اما به همان میزان که مراسم نامگذاری خیابانی به نام مرحوم مشایخی در فضای رسمی رسانهها مورد توجه قرار گرفت، کاربران فضای مجازی به سردیسی که از مشایخی در این مراسم رونمایی شد توجه کردند. سردیسی که به اعتقاد بیشتر این کاربران کمترین شباهت ممکن را به این هنرمند تازه درگذشته داشت. صالحی، مدیر روابط عمومی منطقه یک شهرداری تهران که مسئول برگزاری مراسم و سفارش ساخت این سردیس بوده درباره این ماجرا گفت: «ما هم قبول داریم که سردیس استاد مرحوم مشایخی دارای اشکالاتی است و قبل از نصب سردیس هم درباره این اشکالات اطلاع داشتیم اما سازنده اصلی که برای ساخت این سردیس درنظر گرفته بودیم، دچار مشکل شد و ما کار را به استاد رضا حسنزاده سپردیم و زمان ایشان هم کم بود. از آنطرف تاریخ برگزاری مراسم هم از قبل تعیین شده و مقدمات برگزاری آن انجام شده بود، به این نتیجه رسیدیم که فعلا مراسم را با همین سردیس برگزار کنیم تا استاد حسنزاده بعدا اشکالات کار را برطرف کند.»
او در جواب این سوال که آیا این کار موجب هدررفتن هزینه ساخت مجسمه نمیشود، گفت: «نه هزینه اضافهای نخواهد داشت، از طرفی ما از کیفیت کار استاد حسنزاده که یکی از برجستهترین هنرمندان تجسمی حال حاضر کشور است، مطمئن هستیم و قطعا این فرصت را به ایشان خواهیم داد تا در روزها و هفتههای آینده ایراداتی که به کار وارد است، برطرف کنند. حالا ممکن است که ایشان بخواهد در همان محلی که سردیس قرار داده شده، کارهای اصلاحی را انجام بدهد یا سردیس به کارگاه دیگری منتقل خواهد شد. به هرحال قطعا سردیس نهایی بیشتر در خورشان مرحوم استاد مشایخی خواهد بود.»
با جستوجوی نام رضا حسنزاده در گوگل متوجه میشویم که این مجسمهساز در پروژههای هنری و فرهنگی زیادی به سازمان زیباسازی شهرداری تهران کمک میکند؛ مانند سمپوزیوم مجسمهسازی تهران.
اگرچه روابط عمومی شهرداری منطقه یک میگوید بیشباهتبودن سردیس مرحوم مشایخی به خود استاد حاصل عجله و اتفاقات پیشبینینشده بوده است اما با مرور موارد مشابه این سوال به ذهن میآید که آیا مشکلی در زمینه ساخت سردیس چهرههای مختلف در حوزه هنرهای تجسمی کشور وجود دارد یا موضوع چیز دیگری است. همین چندوقت پیش نصب سردیسی از دکترعلی شریعتی در دانشگاه فرهنگیان ساری جنجال درست کرد، سردیسی که نهتنها کمترین شباهت ممکن را به دکتر شریعتی داشت بلکه چند روز بعد هم طی یک عملیات عمرانی- هنری کراواتش را از دست داد. قبل از آنهم رونمایی از سردیس مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی در دانشگاه آزاد مشهد جنجال به راه انداخت تا جایی که وقتی معلوم شد یکی از فرزندان آیتالله سفارش ساخت این سردیس را داده است، بسیاری از کاربران فضای مجازی او را خطاب قرار داده و اعلام کردند که با رقمی بسیار کمتر حاضرند سردیسی که شباهت بیشتری به ایشان داشته باشد، بسازند. چندسال پیش هم عدم شباهت سردیس نصبشده از پروین اعتصامی در تهران با تصاویری که از این شاعر معاصر وجود دارد، حاشیههای زیادی درست کرد تا جایی که منجر به برداشتن این سردیس و اعمال اصلاحاتی در مورد آن شد. البته اینطور به نظر میرسد که ساخت سردیس پروین اعتصامی کار خیلی سختی است، چون بارها مجسمههایی که به یاد و نام او ساخته شده، مورد انتقاد قرار گرفته است.
در همین موضوع ستاره ادیبی که تجربه ساخت چهره هنرمندانی همچون جمشید مشایخی و داوود رشیدی را در کارنامه کاری خود دارد، درباره تجربه ساخت مجسمه از چهرههای ملی به خبرنگار ما گفت: من تجربه ساخت چهره هنرمندان را دارم. ما هم که چهره این افراد را میسازیم به نوعی هنرمند هستیم؛ به همین خاطر هم فکر میکنم که اگر چهره این افراد خوب ساخته نشود، هم خود هنرمند تخریب و هم چهره هنرمندان ملی تخریب میشود. او ادامه داد: دغدغه من در زمان ساخت مجسمهها آنقدر زیاد بود که واقعاً از نظر ذهنی درگیر این موضوع شده بودم. یادم است که حتی وقتی درباره ساخته چهره آقای مشایخی با خود ایشان صحبت میکردم با او گفتم که بارها وسط کار ناامید شدم. برایم بسیار مهم بود که ساخت یک چهره مهم به من سپرده شده بود و قرار است هم خود این هنرمند مجسمه را ببیند و هم اینکه مردم بارها با مجسمه این هنرمند مواجه میشوند.
این هنرمند مجسمهساز که سردیس هنرمندان دیگری چون منوچهر اسماعیلی، ژاله علو، داریوش ارجمند و جمیله شیخی را نیز در شهرکهای تلویزیونی ساخته است، اظهار کرد: البته مجسمههای این هنرمندان هنوز به صورت رسمی نصب نشده است. در کل در ساخت این مجسمهها بسیار برایم مهم بود که با این هنرمندان صحبت کنم. به همین خاطر هم با آنها تماس گرفتم و همه آنها نیز رفتار بسیار خوبی داشتند. برای ساخت مجسمه آقای مشایخی در میانه کار به منزل او رفتم و از زوایای مختلف از چهره ایشان عکس گرفتم. آقای مشایخی نیز آلبومهایشان را در اختیارم گذاشتند و بسیار از من حمایت کردند.
ادیبی یادآور شد: این اتفاق با هنرمندان دیگر نیز تکرار شد و برای آشنایی بیشتر با هنرمندانی که قرار بود چهرههایشان را بسازم به منزلشان رفتم. فکر میکنم یکی از مهمترین بخشهای ساخت مجسمه با دست این است که شخصیت آن چهره هم در مجسمه آورده میشود و به همین خاطر هم آشنا شدن با این افراد به من کمک کرد که علاوه بر صورت آنها سیرتشان را نیز در کار نشان دهم. او بیان کرد: برای ساخت مجسمه خانم جمیله شیخی چون متأسفانه ایشان فوت شدند، با چالشهای زیادی مواجه شدم. از طرفی تصاویر کمی هم از این هنرمند وجود داشت که تمام زاویههای چهرهشان را نشان بدهد. به همین خاطر هم تصمیم گرفتم تا فیلمهای این هنرمند ببینم تا با شخصیت او بیشتر آشنا شوم.
این هنرمند مجسمهساز همچنین با بیان اینکه «ساخت چهره مشاهیر باید بهگونهای باشد که احترام آن افراد حفظ شود»، درباره مجسمههایی که چندان شباهتی به اصل چهره مشاهیر ندارند، گفت: از آنجایی که میدانم ساخت مجسمه از چهره مشاهیر کار بسیار سنگین و سختی است، هیچگاه نمیتوان هنرمند را نقد کنم. درست است که این نقد باید انجام شود، ولی نه اینقدر علنی که تمام زحمات آن هنرمند زیر سوال برود. در واقع به عنوان یک مجسمهساز کار هنرمندان دیگر را نه نقد و نه تخریب میکنم؛ چون میدانم که به هر حال برای ساخت آن مجسمه زحمت بسیاری کشیده شده است.